۱۳۹۴ اردیبهشت ۹, چهارشنبه

ايران - آمريكا-سخنراني مريم رجوي- جلسه استماع كنگره آمريكا

سخنراني مريم رجوي- جلسه استماع كنگره آمريكا

09 ارديبهشت, 1394
9ارديبهشت 1393(29 آوريل 2015)

آقاي رئيس، نمايندة ارشد!
اعضاي محترم كميته!

از شما به خاطر اين فرصت تشكر مي‌كنم.
امروز بنيادگرايي و افراطي‌گري اسلامي، تحت نام داعش يا شبه‌نظاميان شيعه، منطقه و فراتر از آن، از جمله، آمريكا و اروپا را به‌شدت مورد تعرض قرار داده است. بنيادگرايي اسلامي پس از  اين كه خميني رهبري انقلاب مردمي ايران را  در سال 1357، ربود و يك ديكتاتوري ديني را مستقر كرد، به‌صورت يك تهديد براي صلح و آرامش پديدار شد. از آن زمان، اين رژيم به عنوان منشأ اصلي بنيادگرايي اسلامي در منطقه و جهان عمل كرده است.

36 سال است كه ما در برابر اين ديكتاتوري مذهبي مقاومت كرده و براي دموكراسي در ايران جنگيده‌ايم.
هدف اصلي بنيادگرايي، از جمله داعش، استقرار يك خلافت اسلامي و اعمال قانون شريعت به زور است. آنها هيچ مرزي را به رسميت نمي‌شناسند. تهاجم و خشونت دو ويژگي مشترك افراطيون، اعم از سني و شيعه مي‌باشند و جستجو براي يافتن عناصر مدره در بين آنها سراب است.
در سال 1372، ما كتابي را با عنوان «بنيادگرايي اسلامي، تهديد جديد جهاني» منتشر كرديم با انتشار كتاب بنيادگرايي اسلامي تهديد نوين جهاني نسبت به اين تهديد و كانون آن در تهران هشدار داديم. ما گفتيم كه آخوندها خواهان دستيابي به تسليحات اتمي براي صدور انقلاب و تضمين بقاي خود هستند. اما متأسفانه اقدامات بسيار كمي براي جلوگيري از پيشروي بنيادگرايي اسلامي انجام شد.
تجربة سه دهة گذشته نشان مي‌دهد كه اگر يك سياست قاطع عليه منشأ اصلي بنيادگرايي اتخاذ نشود عواقب ويرانگري را به دنبال خواهد داشت.
متأسفانه عدم ممانعت از دخالتهاي رژيم ايران در عراق، بعد از سال1382 و اشغال تدريجي عراق از سوي رژيم، يك شتاب بي‌سابقه به گسترش بنيادگرايي داد.
كما اين كه جنايات نيروي قدس و بشار اسد در سوريه و قتل عام و حذف سنيها در عراق توسط مالكي، و سكوت غرب در مقابل آن، باعث قدرت گرفتن داعش شد.
تأكيد مي‌كنم كه رژيم آخوندي بخشي از راه حل بنيادگرايي نيست، بلكه قلب مشكل است. راه حل نهايي اين مشكل تغيير رژيم ايران توسط مردم و مقاومت است. اين رژيم به غايت شكننده و ضربه پذير است. همانطور كه در جريان قيام 1388 همه به چشم ديدند، اكثريت عظيم مردم ايران خواهان تغيير رژيم هستند. قدرتنمايي رژيم، پوشالي و نتيجه سياست ضعيف غرب است.
مقاومت ايران به‌دليل نقش محوري سازمان مجاهدين خلق ايران، به‌عنوان يك نيروي دموكراتيك مسلمان، آنتي‌تز بنيادگرايي است. ما معتقد به يك ايران دموكراتيك، مبتني بر جدايي دين و دولت، برابري جنسي، احترام به حقوق اقليتهاي قومي و مذهبي  و يك ايران غير اتمي هستيم.
مي‌توان و بايد پديده بنيادگرايي اسلامي چه نوع شيعه يا سني را شكست داد. لازمة اين كار، تشكيل يك ائتلاف بين‌المللي و اتخاذ قدمهاي عملي زير مي‌باشد:
1.    اخراج نيروي قدس و خاتمه دادن به نفوذ رژيم ايران در عراق،
2.    مشاركت كامل اهل تسنن در قدرت و مسلح كردن عشاير سني براي به‌دست گرفتن امنيت محلي.
3.    کمک به اپوزيسيون مدره و مردم سوريه براي خاتمه‌دادن به ديكتاتوري اسد و برقراري دموكراسي در اين كشور.
4.    به‌رسميت شناختن آرمانهاي مردم ايران، براي سرنگوني رژيم و پايان دادن به بي‌عملي در مقابل نقض وحشيانة حقوق بشر در ايران
5.    تأمين حفاظت و حقوق اعضاي اپوزيسيون سازمانيافته مجاهدين خلق ايران، مستقر در كمپ ليبرتي در عراق.
6.    تقويت اسلام حقيقي، دموكراتيك و بردبار براي مقابله با برداشتهاي بنيادگرايانه از اين ديانت.
7.    بستن همة راههاي دستيابي رژيم ايران به بمب اتمي.

اجازه بدهيد با يك نقل قول از اولين رئيس جمهور آمريكا جورج واشينگتن صحبتهايم را تمام كنم «نبرد هر چه سخت‌تر، پيروزي عظيم‌تر خواهد بود».
آقاي رئيس از شما متشكرم.

۱۳۹۴ اردیبهشت ۸, سه‌شنبه

ايران-گردهمایی در بزرگداشت شهیدان حماسه فروغ اشرف در ۱۹فروردین ۱۳۹۰ در اورسور اواز

سخنرانی خانم مریم رجوی در گردهمایی حامیان مقاومت و منتخبان فرانسوی در اورسور اواز
روز یکشنبه، 23فروردین، مریم رجوی در یک گردهمایی با حضور جمعی از حامیان مقاومت و منتخبان و شخصیتهای فرانسوی در اورسور اواز، یاد و خاطره شهیدان قهرمان اشرف در حماسه 19فروردین 1390 را گرامی داشت. وی سپس طی سخنانی به تشریح بحران اتمی و جنگ‌افروزیهای رژیم در منطقه پرداخت. و راه‌حل مقابله با این بحرانها را توضیح داد. قسمتهایی از این سخنرانی را در این جا می‌خوانید:
خانمها و آقایان منتخبین،
دوستان عزیز!
خوش آمدید. قبل از هر چیز سال نو ایرانی را به شما تبریک می‌گویم. برایتان سالی سرشار از سلامت و موفقیت آرزو می‌کنم. پیام نوروز و بهار برای ما پایداری و شکوه زندگی در مقابل مرگ و نیستی است.
لحظاتی قبل، یاد مقاومت و پایداری اشرفیانی را که در حماسه فروغ اشرف در 19فروردین سال 1390 به‌شهادت رسیدند را گرامی داشتیم. آن روزهای سیاه را که مالکی - مزدور رژیم تهران- بر بغداد حکم می‌راند، به‌یاد می‌آوریم. امروز مالکی رفته است و شما با افشای جنایات او در این امر نقش داشتید. متأسفانه محاصره پزشکی، کماکان باعث از دست رفتن جان بسیاری شده است. با این‌همه، آنها به مقاومت ادامه می‌دهند و این زندان را با میلیونها ساعت کار، شایسته زندگی کرده‌اند.
در دورانی که همه قدرتهای جهان سیاست مماشات با رژیم ملاها را به پیش می‌بردند، و در رویای معاملات سودجویانه خود نابینا شده بودند، ما با همدیگر گفتیم:
 
اگر به مماشات با پدر خوانده بنیادگرایی اسلامی ادامه بدهید، این بلیه، منطقه را در خود فرو خواهد برد و خطر اصلی برای کل جهان خواهد شد. ما به تمامی کسانی‌ که نقض حقوق‌بشر در ایران، اعدامها، کشتارها و شکنجه‌ها را نادیده می‌گیرند هشدار دادیم. امروز حتی سازمان ملل بر وخامت وضعیت حقوق‌بشر در ایران تأکید می‌کند و مأموریت گزارشگر ویژه‌اش را برای یک سال دیگر تمدید کرده است و عفو بین‌الملل رژیم ایران را رکورد‌دار اعدام به نسبت جمعیتش در جهان اعلام کرد.
ما همواره به آنها که مقاومت ایران را با برچسب تروریستی و با پرونده‌های ساختگی به زنجیر می‌کشیدند تا ملاها را راضی نگه دارند، می‌گفتیم که شما نه تنها مانع فعالیت آلترناتیو بنیادگرایی می‌شوید، بلکه از تروریستهای واقعی نیز غافل می‌شوید و حالا که خطر به کشورهای خودتان رسیده است باید به مردمتان پاسخ بدهید که چرا این همه سال را از دست دادید.
به آنهایی که عراق را در سینی طلایی تقدیم رژیم آخوندی و مزدورانش کردند گفتیم تصور نکنید که صلح را به دست خواهید آورد، شما بذر توفان می‌کارید. به آنها گفتیم که چشمتان را به جنایات دیکتاتوری مالکی علیه مردم عراق و اقلیت سنی و جنایات او علیه مجاهدین اشرف و لیبرتی نبندید.
به آنها که در مقابل بشار اسد که به کمک رژیم ایران بمبهای شیمیایی بر سر مردم می‌ریزد، در حمایت از اپوزیسیون سوریه به خود تردید راه می‌دادند، گفتیم بدون تعلل اقدام کنید. گفتیم اجازه ندهید که دیکتاتوری بشار اسد وقت بخرد و بلیه بنیادگرایی اسلامی منطقه را به آتش بکشد. امروز همگان می‌دانند چگونه جنایاتی که رژیم ملاها به کمک مالکی در عراق و اسد در سوریه انجام داده، باعث سر برآوردن داعش شده است.
هم‌چنین، همه می‌دانند که برنامه هسته‌یی رژیم ایران که در سال 1381، توسط مقاومت ایران افشا شد، یک خطر جدی است و باید مهار شود. ولی دولتهای غربی هم‌چنان تصور می‌کنند که رژیم آخوندی قابلیت تغییر از درون دارد و می‌توان با امتیاز دادن آن را مهار کرد.
اجازه بدهید در این‌جا بر چند نکته کلیدی تأکید کنم:
یکم. بیانیه لوزان یک گام عقب‌نشینی تحمیلی توسط رژیم آخوندی در اثر ترس و فشار و در راستای خوردن زهر اتمی است، ولی یک بیانیه با کلیات بدون امضا و بدون تأیید رسمی خامنه‌ای، و بدون تضمین، هرگز راه را بر بمب و فریبکاریهایش نمی‌بندد.
رژیم می‌خواهد وقت بخرد. ادامه مذاکرات با فاشیسم دینی در چارچوب مماشات، هیچ امنیتی برای منطقه و جهان از بمب اتمی ایجاد نمی‌کند. باید رژیم را وادار کرد که به قطعنامه‌های شورای امنیت تن بدهد. این تنها راه ممانعت از دستیابی ملاها به بمب بوده است. پروسه مذاکرات از سال 2002 تا به‌حال، به‌ویژه ماراتن یک‌سال و نیم اخیر، گواه آشکار این حقیقت است که رژیم آخوندی تنها زبان قاطعیت و قدرت را می‌فهمد.
مردم ایران، برنامه هسته‌یی را نمی‌خواهند. این برنامه، مخالف منافع ملی است و صدها میلیارد دلار هزینه و خسارت بر مردم ایران تحمیل کرده است.
دوم. رژیم ایران عامل اصلی ایجاد و یا گسترش بنیادگرایی اسلامی است. بنیادگرایی اعم از شیعه یا سنی، خواهان تحمیل بربریت خود بر جهان هستند. حساب باز کردن روی رژیم برای حل و فصل بحرانها در عراق و سوریه و یمن به‌شدت احمقانه است.
سوم. ائتلاف کشورهای منطقه و عملیات «توفان قاطع» علیه توسعه طلبی و تجاوزات فاشیسم دینی حاکم بر ایران در یمن، حاکی از شروع یک چرخش در تعادل‌قوا در منطقه به ضرر رژیم است. واقعیت این است که دیکتاتوری ملایان بسیار ضعیف و شکننده است، بحران اقتصادی عمیق است، نارضایتی اجتماعی افزایش می‌یابد، جنگ گرگها، قدرت را تجزیه کرده است. و مذاکرات اتمی این دیکتاتوری را شکننده‌تر هم کرده است. تنها متحد رژیم ایران در منطقه، امروز سیاست مماشات قدرتهای غربی است که این تغییر تعادل‌قوا را نمی‌بینند.
چهارم. پایان دادن به بحران هسته‌یی و پایان دادن به خطر بنیادگرایی اسلامی، تنها با سرنگونی رژیم ملاها عملی است، آلترناتیو این رژیم، یک ایران دموکراتیک و غیراتمی است و مردم و مقاومت ایران با یاری تمامی مدافعان آزادی و تک‌تک شما می‌توانند آن را محقق کنند. از شما می‌خواهم که به تلاشهای ارزشمند خود در این راستا ادامه بدهید. سال جدید بی‌شک ما را به این هدف نزدیک خواهد کرد.

ایران- رهبر اپوزیسیون در برابر کنگره ایالات متحده آمریکا -شهادت می‌دهد گراند ریپورت 25آوریل 2015

رهبر اپوزيسيون ايران در برابر كنگره امريكا شهادت ميدهد.

وب سایت و منابع دیگر گزارش کرده‌اند که: در کنگره ایالات متحده، رهبر اپوزیسیون ایران، مریم رجوی، در برابر کمیته امور خارجی مجلس در هفته آینده شهادت خواهد داد.
کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان در برنامه‌ریزی خود، سخنرانی خانم رجوی رهبر اپوزیسیون ایرانی مستقر در پاریس را با عنوان ”داعش و شام: تعریف دشمن“ یک جلسه استماع از طریق کنفرانس ویدیویی در 29آوریل را آورده است.
خبرهای استماع توسط تجمعات ایرانی _ آمریکایی در ایالات متحده مورد استقبال قرار گرفت. در چندین ایالت، از جمله نیویورک، کالیفرنیا و تگزاس، جایی که اقلیتهای بزرگ ایرانی وجود دارند، نمایندگان این تجمعات این حرکت کنگره را برای شنیدن اپوزیسیون ایران، ستودند. 
بنا به‌گفته ایرانی آمریکایی تبارها، این دعوت یک حمایت دو حزبی از هدف آنها در میان اعضای مجلس نمایندگان را منعکس می‌کند.
مریم رجوی، رئیس‌جمهور شورای ملی مقاومت ایران است که ائتلافی از جنبش‌های اپوزیسیون ایرانی است. سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) نیروی عمده این ائتلاف است.


ايران-نماینده سازمان ملل در سوریه رژیم ایران سالانه ۳۵میلیارد دلار خرج بشار اسد می‌کند


روزنامه کریستین ساینس مانیتور چاپ آمریکا فاش کرد: استیفان دمیستورا نماینده سازمان ملل در سوریه اخیراً در یک جلسه خصوصی در واشینگتن گفته است رژیم ایران سالانه 35میلیارد دلار در سوریه هزینه کرده است. این روزنامه همچنین به‌نقل از منابع دیپلوماتیک در بیروت می‌نویسد بر اساس ارزیابی‌ها، رژیم ایران بین یک تا دو میلیارد دلار ماهانه به‌صورت پرداخت نقدی و حمایت نظامی در سوریه هزینه می‌کند

ايران-انقلاب از كجا شروع مي شود

از
خدا پرسیدم:
درد از کجا درمان می‌شود؟
گفت از این‌که تغییر بدهی
گفتم تغییر از کجا آغاز؟
گفت این‌که بخواهی زیر و رو کنی
و دعا پله دوم است
گفتم پله بعدی... ؟
پرسید: عارفانم مگر این را به تو نگفته‌اند: ”تو پای به راه در نه و... “...
گفتم: از خودت می‌خواهم بشنوم!
گفت: «سرتاسر کتابهای پیامبرانم پر است!. و گفته‌ام که:
دوست دارم ان کسی را که برای عشقش به نبرد می‌خیزد»...
ـ و چهره‌ی خدا برافروخته بود، وقتی که ادامه می‌داد ـ :
«...
صف در صف، با استواریی از جنس پولاد...
... با سلاحهایی خروشان
... . که هیچ‌گاه زنجموره نمی‌کنند
... . و زاری نمی‌کنند
... . و سینه‌ها را سپر می‌کنند
... . با قامتهایی هم‌چون تفنگهایی شعله ور... »...
و کلام خدا وقتی روی پوست دلم می‌نشست،
مانند شعر می‌شد. این‌چنین گرم و دلنشین و انگیزا!:
«
و عشق من‌اند آنان
همانان که شمایان مرده‌شان می‌پندارید
یا وقتی می‌رزمند،
خائنان و دشمنان هزار دام پیش پایشان... . ـ
اما من برای پیروزیشان، پرشوق‌ترین و تواناترینم»
گفتم پاسخ پرسشم را گرفتم
خدا گفت: حال من سؤال دارم: « انقلاب از کجا آغاز می‌شود؟»
گفتم: از من!

۱۳۹۴ اردیبهشت ۷, دوشنبه

ايران- فاشیسم خونریز آخوندی برای به تأخیر انداختن سقوط خود اعدامها را به‌شدت افزایش داده است



در ادامه امواج اعدام در شهرهای مختلف کشور رژیم ضدبشری آخوندی 30زندانی دیگر را در فاصله روزهای دوم تا ششم اردیبهشت ماه به چوبه‌های دار سپرد. 9 زندانی به‌طور جمعی در 2اردیبهشت (22آوریل) در زندان وکیل آباد شیراز، حلق‌آویز شدند. در 3اردیبهشت نیز 16 زندانی دیگر در زندانهای بندرعباس، کرمان و جیرفت اعدام شدند. در روزهای 5 و 6اردیبهشت نیز سه زندانی در زندان رشت و دو زندانی دیگر در شهرهای زنجان و ابهر اعدام شدند.
به این ترتیب شمار اعدامها طی دو هفته، 23فروردین تا 6اردیبهشت به 115تن بالغ می‌شود. البته آمار واقعی اعدام شدگان از این بسا بیشتر است. از جمله بنا بر برخی گزارشها طی هفته‌های اخیر شمار زیادی از زندانیان به‌طور مخفیانه در اراک اعدام شده‌اند.
جلادان حاکم بر ایران در محاصره بحرانهای فزاینده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و نگران از عواقب مذاکرات اتمی، برای ایجاد جو رعب و خفقان و جلوگیری از گسترش اعتراضات اجتماعی، با سوء‌استفاده از سکوت و بی‌عملی جامعه بین‌المللی در مقابل نقض وحشیانه و سیستماتیک حقوق‌بشر در ایران، بیش از هر زمان دیگر به اعدام و شکنجه و کشتار مردم ایران روی آورده‌اند.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
7اردیبهشت 1394 (27آوریل 2015)

ايران-درگیری با مزدوران گشت سرکوبگر ارشاد - خیابان ولیعصر تهران



ساعت 17روز یکشنبه 6 اردیبهشت در خیابان ولیعصر در تقاطع زرتشت تهران دو دختران جوان در برابر یورش مزدوران موسوم به گشت ارشاد به دفاع از خود پرداختند. مزدوران تلاش کردند این دختران را با خود ببرند اما مردم و به‌ویژه جوانانی که شاهد این صحنه بودند به کمک آنها شتافتند و پس از درگیری با مأموران سرکوبگر این دختران را از چنگ آنها نجات دادند

۱۳۹۴ اردیبهشت ۶, یکشنبه

ايران- مصاحبه روزنامه الزمان با خانم مریم رجوی


روزنامه الزمان بین‌المللی 8نوامبر 2014 (17آبان93)
مقدمه:
زنان در طول تاریخ نقشی برجسته در رهبری مردم خود به جانب آزادی و پیشرفت ایفا کرده‌اند و اگر تاریخ نام بی‌نظیر بوتو در پاکستان و خانم تاچر در انگلستان را به‌خاطر سپرده، مریم رجوی نیز یکی از این زنان است که تاریخ سازند، چرا که این بانوی صاحب اراده پولادین و ایمان که هیچ‌گاه خللی در ایمانش نسبت به آرمان خلق ایجاد نمی‌شود، توانسته است خلق ایران و مقاومت ایران را در رویارویی با دیکتاتوری فاشیستی رژیم آخوندی در ایران، رهبری کند، دیکتاتوری‌یی که خود را زیر پرده دین پنهان کرده تا بتواند اراده خلق ایران را در هم بشکند و نقشه‌های توسعه طلبانه‌اش را در منطقه به اجرا در آورد.
مریم رجوی رهبر اپوزیسیون ایران و رئیس‌جمهور اپوزیسیون به روزنامه الزمان گفت که از شروع ریاست‌جمهوری حسن روحانی هیچ تغییری در سیاستهای رژیم ایران ایجاد نشده است.
این مخالف دیرپای ایرانی در گفتگو با روزنامه الزمان گفت که یک سیاست قرون‌وسطایی دیکتاتوری بر ایران حاکم است. وی تأکید کرد که روحانی یکی از مسئولان امنیتی است که از قبل، بیشترین فعالیت را در زمینه سرکوب و تروریسم و جنگ‌افروزی داشته است. وی افزود که او به هیچ‌وجه به تغییر یا تخفیف دادن در سیاست اعدام و شکنجه و صدور تروریسم و بنیادگرایی به منطقه نزدیک نشده است. کما این‌که از زمان انتخاب شدنش، هزار تن در ایران اعدام شده‌اند و این یک رکورد در مقایسه با سالهای قبل است.
او به صراحت از دخالتهای تروریستی و جنایتکارانه رژیم در سوریه و عراق دفاع می‌کند و این اعدامهای گسترده را اجرای قانون می‌داند. وی گفت صرف‌نظر از ماهیت این شخص و موضع او، مهمترین چیزی که باید درک شود، ماهیت ضدتاریخی و واپسگرای این رژیم است که به هیچ‌وجه ظرفیت اصلاح ندارد. او توضیح داد که بر اساس قانون اساسی ولایت‌فقیه، رهبر این رژیم از اختیارات بی‌حد و حصری برخوردارست، از جمله فرماندهی کل نیروهای مسلح و انتخاب رئیس قوه قضاییه و رئیس اداره رادیو و تلویزیون و تعیین اعضای شورای نگهبان قانون اساسی (که آنها به نوبة خود اختیار تأیید مصوبات مجلس و... . را دارند)، عزل و برکناری رئیس‌جمهور و اختیارات بسیار دیگر (ماده 110). وی گفت ماده 11 قانون اساسی تصریح می‌کند که دولت ملتزم است «وحدت سیاسی اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام» را به‌وجود آورد و این چیزی نیست جز صدور بنیادگرایی و تروریسمی که رژیم در حال حاضر با تمام قوا به آن مشغول است.
اهمیت حکم اخیر دادگاه فرانسه در منع تعقیب مجاهدین و شورای ملی مقاومت و تأثیر این حکم در عمل مقاومت در داخل و خارج چیست؟

این حکم اثبات‌کننده مشروعیت مقاومت مردم ایران برای سرنگونی رژیم و همچنین شکست بزرگی برای حکومت ولایت‌فقیه است.
این حکم، نقطه پایان پرونده‌ و تحقیقاتی است که نزدیک به 14سال پیش علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت، بر اساس خواست ملاهای ایران و در نتیجه یک معامله کثیف میان دولت وقت فرانسه با رژیم ایران گشوده شد.
سردبیر سابق نشریه ژورنال دیمانش چاپ پاریس، کلود موریس، فاش می‌کند که شخصاً در ملاقات دوویلپن وزیر خارجه پیشین فرانسه و کمال خرازی وزیر خارجه پیشین ملاها در سال 2003 در تهران بوده و شاهد بوده که دو طرف در مورد حمله پلیس فرانسه به دفاتر شورای ملی مقاومت در حومه پاریس به توافق می‌رسند. حمله‌یی که با 1300 پلیس با سر و صدای زیاد، در 17ژوئن 2003 صورت گرفت.
در آن زمان، فرانسه که به‌دلیل اشغال عراق توسط آمریکا بازار خود را در عراق از دست داده بود، برای جبران به ایران چشم دوخته بود و به این منظور باید مقاومت ما قربانی و متلاشی می‌شد تا رضایت ملایان فاشیست به‌دست بیاید. اما پایداری اعضای مقاومت و حمایت هموطنان ایرانی و پارلمانترها و شخصیتهای فرانسوی و اروپایی، این طرح را با شکست مواجه کرد.
با این‌که هیچ چیز غیرقانونی از دفاتر و مراکز مقاومت ما به‌دست نیاوردند، اما ملاها برای تحت فشار قرار دادن مقاومت ایران، تلاش کردند پرونده قضایی علیه مقاومت را با پرونده‌سازی زنده نگهدارند. آنها با مخارج بسیار و به‌کارگیری شورای عالی امنیت، وزارت‌خارجه و قوه قضاییه و بسیج مأموران و شبکه‌های اطلاعاتی و دیپلوماتیک خود انواع اتهامهای دروغ را وارد این پرونده می‌کردند. ولی نبرد حقوقی و سیاسی جنبش ما، سرانجام این پرونده‌سازی را در هم شکست.
ابتدا در سال 2011 قضاییه فرانسه، حکم داد که نه مجاهدین و نه شورای ملی مقاومت و نه ارتش آزادیبخش در راستای سرنگونی رژیم ایران مرتکب تروریسم نشده‌اند. سپس در سال 2014 در حکم دیگری، هر گونه افترائات مالی علیه مقاومت ایران را بی‌اعتبار کرد.
قضاییة فرانسه تأکید کرد: «صفت تروریسم در این پرونده باید به کنار گذاشته شود… مجاهدین از شیوه‌هایی که ماهیت تروریستی دارد استفاده نکرده‌اند. … در این پرونده، سندی دال بر اقدام مسلحانه‌یی که غیرنظامیان را عمداً هدف قرار داده باشد، وجود ندارد. در شهرهای ایران، هدفها به‌طور سیستماتیک نهادهای سرکوبگر امنیتی و انتظامی و نظامی و حکومتی بوده و عملیات در پاسخ به سرکوب و شکنجه و هزاران اعدام و جنایتهای رژیم ایران، انجام می‌شده است…».
دولت فرانسه با اختصاص دادن انبوهی وقت و انرژی به این پرونده ساختگی، عملاً ظرفیتهای خود را به جای مبارزه با بنیادگرایی و تروریسم، به مقابله با آنتی‌تز بنیادگرایی و آلترناتیو رژیم ولایت‌فقیه، اختصاص داد. و این ضربه‌یی بود به مردم منطقه و همه جهان. این عیناً همان وضعیتی است که در آمریکا و انگلیس و اتحادیه اروپا و کانادا پیش آمد که سالها ظرفیتهایی که می‌توانست به مبارزه با تروریسم اختصاص یابد، با زدن برچسب تروریستی به مقاومت ایران هدر رفت.
 
 

تغییر در سیاست‌ها
آیا تغییری در سیاستهای حکومت ایران پس از روی کارآمدن رئیس‌جمهور جدید حسن روحانی که برخی او را جزء کبوترها محسوب می‌کنند، ایجاد شده است؟ 
خیر، تغییری در سیاستهای این رژیم به‌وجود نیامده و این انتظار که در سیاستهای استبداد قرون‌وسطایی حاکم، تغییری ایجاد شود، بیهوده است.
روحانی که سال گذشته رئیس‌جمهور رژیم شد، یک چهره امنیتی است و بیشتر فعالیتش در این حکومت در امور سرکوب، تروریسم و جنگ‌افروزی بوده است. به مدت ربع قرن او نماینده خامنه‌ای در شورای عالی امنیت بوده است. بنابراین تا آن جا که به او برمی‌گردد، هرگز به تغییر یا هر گونه کاهشی در سیاست اعدام و شکنجه و صدور تروریزم و بنیادگرایی به منطقه، نزدیک نمی‌شود. کما این‌که از هنگام انتخاب او تا کنون هزار نفر در ایران اعدام شده‌اند که بیشتر از سالهای گذشته است. او صریحاً از دخالتهای تروریستی و جنایتکارانه رژیم در سوریه و عراق دفاع می‌کند و اعدامهای گسترده را حکم قانون می‌داند
اما صرفنظر از ماهیت و مواضع این شخص، آن چه اهمیت اساسی دارد، ماهیت ضدتاریخی و پس‌افتاده کل رژیم است که ظرفیت هیچ‌گونه رفرمی را ندارد.
طبق قانون اساسی ولایت‌فقیه، سردمدار رژیم از اختیارات نامحدود برخوردار است. از جمله فرماندهی کل قوا، انتصاب رئیس قضاییه و رئیس رادیو تلویزیون، انتصاب اعضای شورای نگهبان (که آنها به نوبه خود تصویب قوانین مجلس را برعهده‌دارند)، اختیار عزل رئیس‌جمهور و بسیاری اختیارات دیگر. (اصل110)
این قانون، دولت را موظف به تحقق بخشیدن به «وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام» کرده است. (اصل 11) که هیچ معنایی جز صدور بنیادگرایی مذهبی و تروریسم که هم‌اکنون رژیم با تمام قوا به آن مشغول است، ندارد.
سپاه پاسداران، ارتش ایدئولوژیک و ستون فقرات ولایت‌فقیه است و بر طبق قانون اساسی «نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن» را برعهده دارد. (اصل 150) و در موارد متعدد، خود همین قانون، تبعیض دینی را نهادینه کرده است.
روح قانون اساسی ملاها که اصول مورد اشاره، نمودهایی از آن است، ولایت‌فقیه یا حاکمیت تحمیلی «آخوند» بر سرنوشت یک ملت است. این ولایت از یک طرف، حاکی از یک استبداد افسارگسیخته است، از طرف دیگر، بیان ضعف و پوسیدگی است. یعنی اگر در قدرت مطلقه ولایت‌فقیه، یا در سیاست شکنجه و اعدام روزانه یا در سیاست صدور بنیادگرایی یا درنقش سپاه پاسداران یا در انواع تبعیضها، کمترین‌ تغییری بدهد، چنان شکافهایی در سراپای حکومت ایجاد می‌شود که به نابودی آن منجر می‌شود.
پس از سرکوب قیام دانشجویان و مردم که در زمان رئیس‌جمهور سابق احمدی‌نژاد صورت گرفت، آیا این، به‌معنای خاموش شدن صدای اپوزیسیون است؟ آیا شما در انتظار قیامهای دیگری هستید؟ 
جامعه ایران لبریز از نارضایتی است. این نارضایتی عوامل بی‌شماری دارد: حاکمیت یک رژیم ارتجاعی و مطلقه که با اعتقادات، فرهنگ و خواستها و آمال مردم در تعارض است، اعدام 120هزار مخالف سیاسی (که 90 درصد آنها اعضای مقاومت ایرانند) از جمله قتل‌عام سی هزار زندانی سیاسی در سال 1988، اعمال سرکوب و کنترل دائمی و خفه‌کننده در تمام بخشهای جامعه، تبعیض و تحقیر هموطنان اهل سنت و نیز پیروان سایر ادیان و ملیتهای مختلف ایران (کردها، عربها، بلوچها، ترکمنها، آذریها و...) و بالاخره فقر و محرومیت و گرانی و بیکاری بسیار شدید، تحت تأثیر سرازیر کردن عمده درآمد ایران به تنور جنگ سوریه و عراق و ماشین سرکوب.
در یک کلام، جامعه ایران یک وضعیت انفجاری دارد و به همین دلیل ملاها سازماندهی سپاه پاسداران را با مأموریت مقابله با قیامهای مردم هر استان تنظیم کرده‌اند. یکی از دلایل وحشت ملاها از مجاهدین، نقش آنها در برانگیختن قیامهاست.
در خلال قیامهای 2009، دادستان وقت تهران در گزارش رسمی خود به مجلس که در مطبوعات منتشر شد، تأکید می‌کرد که «مجاهدین به‌صورت سازمان‌یافته و حساب شده در این حوادث و تشدید آن نقش داشته‌اند».
کلیه افرادی که به‌دلیل اعترضات سال 2009 اعدام شدند، از هواداران مجاهدین بودند. اتهام آنها سازماندهی آن تظاهرات بود. در همان موقع آخوند علم‌الهدی، عضو خبرگان و نماینده خامنه‌ای در مشهد، در اجتماعی در تهران گفت: این مجاهدین بودند که اغتشاشها را فرماندهی کردند.
شورای ملی مقاومت چه نهادی است و چه نقشی دارد؟
شورای ملی مقاومت یک ائتلاف دیرپا از سازمانها و شخصیتهای دموکراتیکی است که خواهان سرنگونی رژیم هستند و سازمان مجاهدین خلق ایران یک عضو آن است. این شورا به مثابه پارلمان در تبعید مقاومت، از نمایندگان اقوام و مذاهب مختلف جامعه ایران، همچنین از گروهها و سازمانهایی با گرایشهای سیاسی و عقیدتی گوناگون، تشکیل شده که همگی در سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه و برقراری آزادی و دموکراسی مشترکند.
شورای ملی مقاومت از سال 1360 تأسیس شده و تا کنون طرحها و مصوبات راهگشایی در مورد مسائل اساسی مبارزه کنونی، و دموکراسی، کثرت‌گرایی، حقوق‌بشر و برابری زن و مرد، برای ایران آزاد فردا ارائه کرده است.
آخرین وضعیت در محل استقرار اعضای مجاهدین در کمپ لیبرتی چگونه است؟ آیا از فشارها علیه رژیم کاسته نشده؟ 
اعضای مجاهدین، یعنی مهمترین نیروی مخالف رژیم، از سال 2012 از کمپ اشرف در استان دیالی، به زندان لیبرتی منتقل شدند.
آنها به مدت ربع قرن، اشرف را از یک بیابان لم یزرع، به شهر پیشرفته‌یی با زیرساختها و تأسیسات مدنی و آموزشی، تبدیل کردند. در این مکان، اعضای مجاهدین روابطی بر اساس آزادی و دموکراسی و برابری میان خود شکل دادند.
آن جا در واقع شهر آزادی بود و الگویی برای زنان و جوانان ایران. به‌نحوی که از اشرف برای مبارزه علیه ملاها الهام می‌گرفتند.
انتقال مجاهدین از اشرف به لیبرتی، یک جابه‌جایی اجباری و یک بی‌خانمانسازی تحمیلی بود که دولت عراق بر اساس سفارش خامنه‌ای آن را به اجرا گذاشت و از همراهی و همسویی ملل‌متحد و دولت آمریکا و اتحا‌دیه اروپا برخوردار شد. دولتهای غرب، حمایت از این طرح را با این بهانه فریبکارانه توجیه می‌کردند که مجاهدین به یک کمپ ترانزیت موقت منتقل می‌شوند تا سپس به کشورهای دیگر انتقال یابند. در حالی‌که پس از گذشت سه سال، تنها 10 درصد آنها به کشور ثالث منتقل شده‌اند
رژیم ایران
دولت مالکی بنا‌ به دستورات رژیم ایران، محاصره ضدانسانی سختی علیه این کمپ برقرار کرده بود که هنوز هم ادامه دارد. از جمله، دسترسی آزادانه ساکنان کمپ به پزشک و بیمارستان را سلب کرده بود. بر اثر این محاصره، تا کنون21نفر از بیماران که درمان آنها امکانپذیر بود، جان سپرده‌اند. در هشت سال اخیر، دولت عراق با اجرای طرحهای ملاهای ایران 27 بار به اشرف و لیبرتی حمله کرده‌ است. این شامل شش قتل‌عام است که شهیدان و مجروحان بسیاری برجا گذاشت.
من از ملت مصر که دوست و برادر ملت ایران هستند و از دولت این کشور می‌خواهم که از حقوق پایمال شده خواهران و برادرانشان در کمپ لیبرتی حمایت کنند و از دولت عراق بخواهند که به محاصره ظالمانه این کمپ پایان دهد و ملل‌متحد این محل را به‌عنوان یک کمپ پناهندگی به‌رسمیت بشناسد. به‌خصوص که ساکنان آن پناهندگانی هستند که حفاظت‌شده در چارچوب کنوانسیون چهار ژنو نیز می‌باشند.
اعضای جنبش شما در اشرف و سپس در لیبرتی بیش از 11سال است در محاصره و زیر فشار انواع محدودیتها و حمله‌ها و کشتارها هستند. رژیم ایران بارها برای نابودی تشکیلات سازمان شما اقدام کرده. دولت آمریکا و سایر دولتهای غرب با پرونده‌سازی و لیست‌گذاری سعی کرده‌اند این جنبش را از کار بیندازند. و در داخل ایران هر کس از مجاهدین حمایت کند به مجازات سنگین و حتی اعدام محکوم می‌شود.
چه عاملی باعث شده که با وجود همه این فشارها، مقاومت ایران پابرجا ماند و هم‌چنان نیروی اصلی اپوزیسیون ایران باشد؟
بله، این درست است که رژیم ولایت‌فقیه، بی‌وقفه در حال توطئه و حمله و شیطانسازی برای نابودی این جنبش است، اما مجاهدین با پایداری و فداکاری خود توانسته‌اند این فشارها را خنثی کنند و یک جنبش رویان و متحد و قدرتمند داشته باشند که بر مهم‌ترین تحولات ایران اثرگذار است و ملاها همیشه آن را تهدید اصلی خود می‌بینند. اعضای این جنبش برای رسیدن به مقصد آزادی ایران، از همه چیز خود گذشته‌اند. دو شعار اصلی اعضای این جنبش فدا و صداقت است.
عوامل این پایداری، قبل از هر چیز حمایت مردم ایران است. خواست نیرومندی در جامعه ایران برای دستیابی به آزادی و سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه وجود دارد و این خواست در این مقاومت تبلور یافته است.
هموطنان ما با پذیرش ریسکهای بسیار، این جنبش را از نظر مالی تأمین می‌کنند. شبکه‌های مقاومت در داخل ایران و تشکیلات هواداران جنبش در خارج ایران، تحت تأثیر همین حمایت مردمی، گسترش پیدا می‌کنند یا ضربات دشمن را بازسازی می‌کنند.
عامل دیگر، تشکیلات نیرومند این مقاومت است. اعضای این مقاومت، آموخته‌اند که با روابط انسانی پیشرفته و با همبستگی پرشوری در میان خود، روابط متحد و یگانه‌یی برقرار کنند که در برابر فشارهای دشمن دوام بیاورد.
عامل دیگر، مرزبندی خدشه‌ناپذیر با رژیم ملاها و پیگیری امر سرنگونی این رژیم با همه دسته‌بندیهای آن است. آزادی ایران از نظام ولایت‌فقیه و استقرار دموکراسی در ایران، برای جنبش ما یک آرمان خدشه‌ناپذیر است. در غیراین صورت جنبش ما در مقابل این رژیم، آسیب‌پذیر می‌شد و به سرعت راه زوال را طی می‌کرد.
رهبر مقاومت، مسعود رجوی گفته است: بدون آزادی و احترام به اختیار و انتخاب انسانی، دم زدن از خدا و اسلام بیهوده است.
در انسانشناسی اسلام و قرآن، مهم‌ترین خصیصه انسان که او را از سایر موجودات جدا می‌سازد، آزادی اوست. و بر همین اساس می‌تواند مسئولیت بپذیرد.
این پیامی است که ما از اسلام حقیقی و اصیل گرفتیم. اسلامی که برای آزادی انسان بیشترین ارزش را قائل است.
ما با پایبندی به پیامها و ارزشهای اساسی اسلام، به برابری زن و مرد معتقدیم و این آرمان را در مبارزه و عمل جنبشمان محقق کرده‌ایم. برابری زنان با مردان، آزادکننده انرژی عظیمی است که قرنها به بند کشیده شده بود و اکنون، چه در شکست بنیادگرایان و چه در ساختن بنای دموکراتیک جامعه، یک نیروی تعیین‌کننده است. این اعتقادی است که آنتی‌تز مؤثر و قدرتمند بنیادگرایی است و کلید رهایی را در دست دارد.
حقوق خلق
موضع شما در قبال اقلیتهای به حاشیه رانده شده و تحت ستم در داخل ایران، مانند عربهای اهواز، چیست؟ آیا برای مقابله با خشونت رژیم ایران، با آنها هماهنگی می‌کنید؟ 

ما مبارزه هموطنان عربمان برای استیفای حقوق مردم عرب را ارج می‌نهیم و بر لزوم پیوند آن با مبارزه مردم سراسر کشور برای سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه، تأکید داریم. ما قویاً سرکوب آنان را محکوم می‌کنیم و در سطح داخلی و بین‌المللی، آن را افشا می‌کنیم.
شورای ملی مقاومت از آغاز بر «رفع ستم مضاعف از همه شاخه‌ها و تنوعات ملی ایران و تأمین جمیع حقوق و آزادیهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی برای آنها، در چارچوب وحدت، حاکمیت و یکپارچگی تجزیه‌ناپذیر کشور»، تأکید کرده است. باید استفاده از زبان عربی و ترویج آن برای هموطنان عرب، به‌رسمیت شناخته شود؛ کما این‌که زبان بلوچی، کردی، ترکی، و... برای هموطنانی که زبان مادری‌شان همین‌هاست.
باید خاطرنشان کنم که شماری از اعضا و مسئولان مقاومت، چه در سازمان مجاهدین و چه در شورای ملی مقاومت، از فرزندان مردم عرب هستند.
جنبش ما همان قدر تهرانی است که کرد و ترک و بلوچ و ترکمن و عرب است. شمار زیادی از اعضا و مسئولان ما از جمله بنیانگذار مجاهدین از همین ملیتها بوده‌ و هستند.
آیا خودداری رژیم ایران از شرکت در حمایت در جنگ علیه داعش، برخاسته از رابطه ایران با این جریان و حمایتش از آن است؟
مهم این است که ببینیم منشأ مشکل در کجاست. من فکر می‌کنم امروز هیچ تردیدی وجود ندارد که اگر صدور تروریسم و بنیادگرایی و اشاعه این پدیده شوم توسط رژیم و تلاشش برای سلطه بر جهان اسلام و عرب نبود، ما امروز با چنین پدیده‌یی مواجه نبودیم. به وضعیت سوریه نگاه کنید: اگر از شروع قیامهای ملت سوریه علیه دیکتاتوری اسد، سپاه پاسداران با تمام قوا به سرکوب و کشتار و نسل‌کشی در این کشور دست نزده بود، از مدتها پیش رژیم اسد سقوط کرده و شرایطی که در آن گروه داعش شکل گرفت، به‌وجود نمی‌آمد.
در عراق نیز اگر رژیم ولایت‌فقیه پس از خروج آمریکا از این کشور، آن را اشغال نکرده بود، و به وسیله دولت دست‌نشانده خود، یعنی دولت مالکی، این همه سرکوب نمی‌کرد و بخش عظیمی از مردم عراق را به حاشیه نمی‌راند، زمینه‌یی برای رشد داعش فراهم نمی‌شد.
در نتیجه، این گروه زاییده شرایطی است که رژیم ولایت‌فقیه ایجاد کرده است. به همین دلیل، راه‌حل ریشه‌یی در برابر آن نیز خلع‌ید از ملاها، از همه این کشورهاست و انتظار این‌که این رژیم در جنگ علیه این پدیده، شرکت فعال داشته باشد، بیهوده است. در فارسی ما ضرب‌المثلی داریم که می‌گوید: چاقو دسته خودش را نمی‌برد.
درست به عکس، ملاها از تشکیل ائتلاف بین‌المللی و مبادرت آنها به‌عمل نظامی در سوریه و عراق، عمیقاً بیمناکند. خامنه‌ای سردمدار این رژیم، در 15سپتامبر گذشته، با تشکیل ائتلاف بین‌المللی و مقابله با داعش، به‌شدت مخالفت کرد. قاسم سلیمانی فرمانده نیروی تروریستی قدس نیز به شبه‌نظامیان عراقی گفته است: «دشمن مشترک ما آمریکا و ائتلاف است و نباید از آن منحرف شویم».
این مخالفتها بی‌سبب نیست. به‌عنوان مثال، پس از شروع بمبارانها بود که نوری مالکی، که رژیم ایران 8سال بر روی او سرمایه‌گذاری کرده بود، ناچار به کناره‌گیری از نخست‌وزیری شد. در حالی که ملاهای تهران تا آخرین دقیقه، بر حفظ او اصرار می‌کردند.
مطابق گزارشها از درون رژیم، حالا ملاها در مباحث درونی خود این نگرانی را ابراز می‌کنند که وقایعی که با تشکیل این ائتلاف و گسترش بمبارانها در سوریه شروع شده، ممکن است به ساقط کردن بشار اسد به‌انجامد. ملاها حضور ائتلاف را با سلطه‌جویی و اشغالگری خود در این کشورها در تعارض می‌بینند.
جالب این‌جاست که رژیم در عین‌حال می‌خواهد با دخالت خود تا آنجا که بتواند از نتایج عملیات بین‌المللی علیه داعش بهره‌مند شود و سلطه ضربه خورده خود در عراق و سوریه را بازسازی کند. رژیم درصدد تکرار تجربه سال 2003 است. رژیم می‌خواهد با استفاده از شرایط بمباران، عملیات نظامی و ارتکاب جنایت علیه بشریت برای حفظ بشار اسد را افزایش دهد و در عراق هم به‌وسیله گروه‌های شبه‌نظامی سفاکش، به نسل‌کشی سنیها و مخالفان سلطه رژیم ادامه دهد.
دولتهای غرب نباید اشتباه فاجعه‌بار آمریکا در سال 2003 را تکرار کنند که برای استفاده از همکاری رژیم، درهای عراق را به رویش باز کرد و در قدم بعد، عراق را در سینی طلایی به ملاها تقدیم نمود. ملاها برای پیش‌بردن منافع خود، این تصویر غلط را ارائه می‌کنند که گویا ائتلاف بین‌المللی یا دولتهای غرب مجبورند که یا با داعش هم جبهه شوند، یا با رژیم تهران.
درست بر عکس، مشکل اصلی در منطقه، رژیم ایران است. بحران در عراق و سوریه، حاصل سیاستهای رژیم ایران است و گسترش تروریسم و افراطی‌گری در منطقه، محصول سرکوب و جنایات این رژیم و دست‌نشاندگانش، مانند اسد و مالکی است و اولین قدم برای حل مشکل، خلع‌ید کامل از رژیم ایران در سوریه و عراق است. باید همه دستگاههای سیاسی و امنیتی و نظامی این کشورها، از عوامل رژیم ایران پاکسازی شود؛ والا مشکل، هم‌چنان‌ ادامه خواهد یافت.
مذاکرات ایران و کشورهای پنج به‌علاوه یک بر سر برنامه اتمی ایران، از یک سال پیش، پی‌درپی تکرار می‌شود. بدون این‌که اختلافهای اساسی میان دو طرف، کاهش پیدا کند. و روشن نیست سرانجام آن چه خواهد بود. شما در این مورد چه دیدگاهی دارید؟
پایه‌یی‌ترین حقیقت که باید مبنای هر بررسی قرار گیرد، این است که ملاها ـ چنان که دو دهه پیش، رفسنجانی تصریح کرد ـ بمب اتمی را برای بقای نظام خود می‌خواهند. آنها می‌خواهند با دستیابی به سلاح اتمی، از یک طرف، رژیم خود را در برابر خطر سرنگونی تضمین کنند، از طرف دیگر، کشورهای منطقه را با آن تهدید کنند.